و تموم طول جاده که افق برابرم بود ، شوق تو ره توشه ی من اسم تو همسفرم بود .
پاییز از زمستون غمگین تره چون بهارو ندیده ، ولی من از پاییز غمگین ترم چون خیلی وقته تو رو ندیدم .
تو گفتی از دلتنگی ام برایت بنویسم ، اما فکرش را نکردی دفتر دلتنگی هایم در قلبت جا نمی گیرد .
توی ساحل روی شن ها قایقی به گل نشسته ، یکی با چشمون گریون گوشه ای تنها نشسته ، نگاه پر اضطرابش به افق به بی نهایت ، ساکته اما تو قلبش داره یک دنیا شکایت .
نظرات شما عزیزان: